Close

ترویج علم کاری تخصصی است، درست مثل خود علم

دکتر «منصور وصالی» در دانشگاه صنعتی شریف، فیزیک خوانده و هم‌اکنون استادیار گروه فیزیک دانشگاه تربیت و دبیر دانشگاه شهیدرجایی است. او در کنار فعالیت در زمینه تخصصی خود، به موضوع ترویج علم نیز بسیار علاقه‌مند است و علاوه بر فعالیت‌ در این حوزه، فعالیت‌ رسانه‌های علمی ایران را نیز رصد می‌کند و در این زمینه صاحبنظر است. به مناسبت برگزاری نشست «هم‌اندیشی نقش زنان در علم و علم برای زنان» با او گفت‌وگو کردیم تا از نظراتش درباره دشواری‌های بهره‌مندی همه اقشار اجتماع از دستاوردهای علم مطلع شویم.

منصور وصالی

‌‌‌‌ چندی پیش نشستی با عنوان «نقش زنان در علم و علم برای زنان» برگزار شد. نظر شما درباره موضوع این نشست چیست؟
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های علم این است که علم موضوعی فراجنسیتی است، با این‌همه توانمندی‌ها و امکانات و علاقه‌مندی‌های کسانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند، ممکن است تحت‌تاثیر جنسیت واقع شود. واقعیت‌های تاریخی بسیاری وجود دارد که البته منحصر به کشور ما هم نیست، برای مثال تا چند دهه پیش در بسیاری از دانشگاه‌های معتبر جهان امکان فعالیت‌های علمی برای زنان فراهم نبود. به‌عنوان مثالی دیگر، خود من دانشجوی کارشناسی‌ارشد داشتم که همسرش به او اجازه نداد به فعالیت‌های علمی‌اش ادامه دهد و از داشته‌ها و دانسته‌های خود استفاده کند. پس علم به‌عنوان یک مقوله جامعه‌شناختی و دانشگاه به‌عنوان یک پدیده اجتماعی را می‌توان از ابعاد مختلف از جمله جنسیتی بررسی کرد اما باید در نظر داشت اینگونه نیست که زن به‌دلیل زن‌بودنش یا مرد به‌دلیل مردبودن می‌تواند تولیدات و دستاوردهای علمی خاصی داشته باشد که برای گروه دیگر ممکن نباشد.
‌ طبق گفته‌های شما علم ماهیتی غیرجنسیتی دارد. با این‌همه آیا امکان دارد گروه‌های خاص مانند زنان نقش ویژه‌ای در پیشبرد علم داشته باشند؟
علم به‌صورت مجموعه‌ای از تلاش‌های انسان برای درک و شناخت جهان تعریف می‌شود. دقت کنید که در این تعریف، از انسان صحبت می‌شود و نه از زن یا مرد. البته همیشه این بحث نیز مطرح است که اقشار یا گروه‌های مختلف اجتماع تا چه حد می‌توانند در این زمینه نقش داشته باشند اما این دیدگاه به این معنی نیست که زنان از توانایی‌های خارق‌العاده‌ای برخوردارند که می‌توانند دستاوردهای ویژه‌ای داشته باشند. البته طبق نظر برخی کارشناسان، زنان در عرصه‌هایی مانند ترویج علم، بیشتر فعالیت می‌کنند چون دغدغه بیشتری در این زمینه دارند.
‌ زنان چه نقشی می‌توانند در حوزه ترویج علم یا کشاندن علم به بخش‌های مختلف اجتماع داشته باشند؟
بحث ترویج علم و نوع رابطه علم و دانشگاه با جامعه بحث مفصل و دامنه‌داری است که خاص کشور ما هم نیست. موضوع ترویج علم، موضوعی جهانی است که همه کشورهای جهان (چه توسعه‌یافته و چه در حال رشد)، به این موضوع توجه می‌کنند که چگونه می‌توان بین جامعه و محیط دانشگاه (به‌عنوان یک نهاد)، ارتباطی برقرار کرد. البته برقراری چنین ارتباطی به‌ویژگی‌های آن جامعه (از جمله سطح رشد آنان و میزان نهادینه‌شدن علم در آن جامعه) بستگی دارد. یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که در همه سمینارهای مربوط به آموزش علوم مطرح می‌شود، موضوع آموزش علوم و جنسیت است، این موضوع در کشورهای پیشرفته بحث بسیار مهمی است. یکی از پرسش‌هایی که در این زمینه مطرح می‌شود نوع رابطه علم و جامعه است که البته این موضوع فقط شامل زنان یا فقط مردان نمی‌شود. البته بحث دیگری هم که در این زمینه مطرح می‌شود این است که نوع رابطه یا نسبت گروه‌های خاص جامعه (مانند زنان) با علم را باید بر اساس ویژگی‌های هر جامعه‌ای تعریف کرد. اگر بخواهیم از این منظر به موضوع ترویج علم توجه کنیم، باید به نقش و موقعیت زنان بیشتر توجه کرد زیرا موضوع ترویج علم فقط مختص اقشار خاصی از جامعه نیست بلکه موضوعی فراگیر است و از یک خانواده روستایی تا فردی ساکن یک کلانشهر را در بر می‌گیرد، ولی فعالیت در همه این زمینه‌ها نیازمند تحقیق و پژوهش است.
‌ به نظر شما ترویج علم نیازمند چه نوع تحقیقاتی است؟
برای آنکه مشخص شود چه نوع سیاستگذاری‌هایی باید برای ترویج علم در عرصه جامعه انجام شود، نیازمند پژوهش‌های بسیاری هستیم. معمولا کشورهای توسعه‌یافته در دوره‌های زمانی مختلف، میزان درک عامه مردم از علم و مفاهیم علمی را پایش می‌کنند ولی متاسفانه چنین کاری در کشور ما انجام نمی‌شود. در کشور ما دیدگاه و تصور عامه مردم (یعنی همه کسانی که خارج از فعالیت‌های حرفه‌ای علم قرار دارند)، از علم بررسی نمی‌شود اما واقعیت این است که اطلاع از دیدگاه مردم بسیار مهم است زیرا بر اساس چنین دیدگاهی است که سیاستگذاری‌های مربوط به ترویج علم انجام می‌شود. اگر چنین بررسی‌هایی انجام شود، مشخص می‌شود که آیا تصور زنان با مردان از علم یکسان است یا متفاوت. آیا دیدگاه یا تصور اقشار متفاوت با تحصیلات گوناگون نسبت به علم تفاوت دارد و اگر دارد چه تفاوتی؟ پس بحث اصلی، رابطه متقابل علم و جامعه و درک عامه از علم است و اگر این موارد مشخص شد، بر اساس آن می‌توان برنامه‌ریزی کرد که متاسفانه تاکنون چنین بررسی‌هایی در ایران انجام نشده است. به همین دلیل هر کسی بر مبنای دیدگاه شخصی و تجربیات فردی خود، برنامه‌ریزی می‌کند که این برنامه‌ها ممکن است در قالب انجمن‌ها یا تشکل‌هایی باشد ولی هیچ‌گاه به‌شکل یک سیاستگذاری کلان و هدفمند و آگاهانه (که به شیوه برقراری ارتباط بین نهادهای علمی مانند دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها با عامه مردم است)، نخواهد بود چراکه انجام چنین کارهای زیربنایی‌ای نیازمند آن است که ما در ابتدا چنین پیمایش‌هایی را انجام دهیم.
‌ مروجان علم برای فعالیت در این حوزه با چه دشواری‌هایی روبه‌رو هستند؟
یکی از مشکلات در حوزه ترویج علم این است که در برخی از موارد مرزهای علم و شبه‌علم ممکن است برای مردم و حتی خود فعالان حوزه ترویج علم مشخص نباشد. به گمان من مهم‌ترین نکته‌ای که برای مقابله با شبه‌علم باید به آن توجه کرد، این است که باید پذیرفت کار ترویج علم و آموزش علوم یک کار تخصصی است. ما هنوز به‌درستی درک نکرده‌ایم که آموزش علوم، کاری تخصصی است و همان‌طور که خود رشته فیزیک و شیمی یک رشته تخصصی است، آموزش فیزیک و شیمی هم یک کار تخصصی است. این موضوع در مورد ترویج علم صادق است اما شرایط در این حوزه حتی از آموزش علوم هم بدتر است. من بارها با متخصصان رشته‌های مختلف (مانند فیزیکدان یا پزشک) صحبت کردم و دریافتم که بسیاری از آنها خیلی راحت درباره ترویج علم سخن می‌گویند و آن را کار راحتی می‌پندارند چون گمان می‌کنند ترویج یعنی انتقال مفاهیم و دانسته‌های علمی در یک رشته خاص در حالی‌که به گمان من این برداشت نادرست است. اگر یک مروج علم صرفا در یک رشته خاص علمی تحصیل کرده باشد و با مبانی آن علم آشنا باشد، شاید خودش بتواند تشخیص دهد که یک موضوع یا خبر خاص در حوزه علم است یا شبه‌علم اما نمی‌تواند با بیانی گویا و شیوا، از علم دفاع کند و تمایز آن از شبه‌علم را برای مخاطبانش روشن کند یعنی نمی‌تواند روشن کند خبری شبه‌علم است و خبری دیگر علم واقعی زیرا این فرد درکی فردی نسبت به علم دارد اما داشتن درک فردی نسبت به یک موضوع یا پدیده به این معنا نیست که می‌تواند این درک را به دیگران نیز منتقل کند، یعنی ممکن است کسی به این نتیجه برسد که خبری شبه‌علم است ولی نتواند به‌درستی تمایزی بین علم و شبه‌علم قایل شود و این تمایز را به مخاطبانش انتقال دهد. در این صورت دشوار می‌توان کارکرد علم را برای مردم به‌درستی تشریح و تمایزش از شبه‌علم را برای مخاطبان بازگو کرد.
‌ برای پیشگیری از ترویج شبه‌علم بین اقشار جامعه چه می‌توان کرد؟
نکته‌ای که باید روی آن تاکید کنم این است که اگر کسی فیزیک خوانده باشد، در حوزه تحصیل و فعالیت خود کارشناس است، ولی در بقیه حوزه‌های علمی دیگر کارشناس نیست و به‌نوعی باید او را بیسواد علمی قلمداد کرد. در کشورهای پیشرفته، رسانه‌های بسیاری وجود دارند که دستاوردهای تازه رشته‌های مختلف علمی را در تراز بالایی، در اختیار متخصصان دیگررشته‌ها قرار می‌دهند، برای مثال اگر قرار باشد یک فیزیکدان از اخبار علمی روز فیزیک مطلع شود به نشریات تخصصی حوزه خود مراجعه می‌کند، ولی اگر قرار باشد از آخرین دستاوردهای حوزه زیست‌شناسی باخبر شود می‌تواند به مجلاتی مانند «ساینس» یا «نیچر» مراجعه کند. نکته مهمی را که مایلم در اینجا روی آن تاکید کنم این است که اگر کسی که متخصص رشته فیزیک است، شاید بر اساس اطلاعات و دانش و تجربه شخصی خود نتواند تشخیص دهد خبری که در یک حوزه علمی خاص دیگر مانند شیمی یا زیست‌شناسی منتشر شده است، علمی است یا شبه‌علم، به همین دلیل بهتر است به یک متخصص زیست‌شناسی یا شیمی مراجعه ‌کند و صحت و سقم خبر را از او جویا ‌شود یا از انجمن‌های علمی مرتبط بپرسد. برای مثال خود من سال‌ها در حوزه ترویج علم (و به‌ویژه ترویج نجوم و ترویج فیزیک) فعالیت کردم اما خیلی کم دیدم که وقتی خبری شبه‌علمی در جامعه منتشر می‌شود، کسی از طریق افراد یا انجمن‌ها صحت و سقم این اخبار را جویا شود که این موضوع به نظر من نقطه‌ضعف بزرگی است.
‌ در این موارد چه کسانی یا نهادهایی مقصرند؟
البته در این موارد، عوامل بسیاری دخیل است و نمی‌توان همه تقصیرها و کوتاهی‌ها را به گردن رسانه‌ها یا خبرنگاران انداخت. نکته مهم این است که انجمن‌ها و محافل علمی ما هم متاسفانه آنچنان که باید و شاید، حساسیت‌های لازم را ندارند. یعنی آنها هم با خطرات گسترش شبه‌علم در جامعه یا لزوم ترویج علم واقعی آشنا نیستند زیرا گمان می‌کنند این اخبار امروز منتشر و فردا فراموش می‌شوند در حالی که واقعا اینگونه نیست. اما اگر ما نشان دهیم که پیامدهای ناخواسته ترویج شبه‌علم برای نهادهای علمی و کل اجتماع چقدر ممکن است خطرناک باشد، آن‌وقت به فکر چاره می‌افتیم که برای مقابله با چنین پدیده‌ای چه می‌توان کرد. در کشورهای پیشرفته و تولیدکننده علم، برای این موارد هم فکری شده است. برای مثال در این کشورها، سازمان‌ها و نهادهایی هستند که با دانشگاه‌ها و موسسه‌های علمی و پژوهشی کشور خود ارتباط دارند و یافته‌ها و دستاوردهای علمی را که مهم‌تر است یا ممکن است برای مردم جذاب‌تر و جالب‌تر باشد، از موسسه‌های علمی و پژوهشی دریافت می‌کنند و سپس آن را به زبانی که برای عامه مردم قابل درک باشد، منتشر می‌کنند. اگر به سایت ناسا مراجعه کنید، می‌بینید بخش زیادی از فعالیت‌های ناسا در حوزه آموزش معلمان یا آموزش کودکان و در مجموع در حوزه ترویج علم است اما در کشور ما سازمان‌ها و موسسه‌های علمی و تحقیقاتی و پژوهشی هنوز به خطرات گسترش شبه‌علم و ضرورت ترویج علم پی نبرده‌اند و در این زمینه فعالیتی نمی‌کنند اما به‌راستی به نظر شما چه کسی بهتر از صاحب یک حرفه می‌تواند از حرفه و تخصص خود دفاع کند؟ اینجاست که ضرورت برقراری ارتباط و پیوند بین روزنامه‌نگاری علمی و محیط‌های دانشگاهی آشکار می‌شود. چنین پیوندی در کشورهای پیشرفته وجود دارد اما متاسفانه در کشور ما وجود ندارد. تاکنون انجمن ترویج علم نشست‌هایی را در این زمینه برگزار کرده است و من در این نشست‌ها دریافتم نه این انجمن‌ها تمایل چندانی برای برقراری ارتباط با رسانه‌ها دارند و نه روزنامه‌نگارهای علمی ما لزوم برقراری چنین ارتباطی را درک ‌کرده‌اند و به همین دلیل برای تحقق آن تلاش نمی‌کنند یعنی روزنامه‌نگار علمی ما هم تا حدی اخبار و رویدادهای علمی را پیگیری می‌کند و اگر سطح اخبار و گزارش‌ها از حدی بیشتر شود، خود خبرنگار هم از ادامه پیگیری آن منصرف می‌شود. با این توضیح تاکید می‌کنم که البته مشکل شبه‌علم منحصر به کشور ما نیست و در کشورهای دیگر نیز چنین مشکلی وجود دارد ولی کشورهای دیگر راهکارهایی برای مقابله با آن یافته‌اند. در پایان باز هم تاکید می‌کنم تا زمانی که درک و دیدگاه درستی از تصور عامه مردم از علم و کارکردهای آن نداشته باشیم، نمی‌توانیم برنامه مدون و هدفمندی را برای بهبود وضعیت موجود ارایه دهیم و مثل بسیاری از موارد مشابه، بر اساس سعی و خطا عمل می‌کنیم که در نتیجه در این حالت بازدهی فعالیت‌هایمان کاهش می‌یابد. در این حالت نیز فعالیت‌ها بر اساس علایق شخصی پیگیری می‌شود به این معنی که در یک دوره زمانی خاص رییس یک انجمن علمی به موضوع ترویج علم بسیار علاقه‌مند است و در این راستا نیز فعالیت می‌کند اما زمانی که این سمت یا مسوولیت را ترک کرد، این فعالیت‌ها فراموش و بی‌اثر می‌شود. به همین دلیل به نظر من در موضوع ترویج علم و به‌ویژه مقابله با شبه‌علم باید به شکل بنیادی‌تر و ریشه‌ای‌تر فعالیت کرد.
‌ ولی به نظرم انرژی هسته‌ای، موضوع و زمینه‌ای بود که دولت و رسانه‌ها با استفاده از آن به ترویج علم پرداختند.
من تا حدودی صحبت‌های شما را تایید می‌کنم و در عین حال، با بخشی از آن هم مخالفم. موضوع انرژی هسته‌ای زمینه‌ای است که امروزه توجه بسیاری را به خود جلب کرده است و زمینه بسیار مناسبی است که کارشناسان با استفاده از موقعیت پدیدآمده، به تشریح مبانی علمی این حوزه بپردازند اما در عمل دیدیم که بیشتر به بخش‌های فرعی‌تر ماجرای علمی انرژی هسته‌ای پرداختند و این موضوع از دیدگاه علمی کمتر بررسی شده است، برای مثال به جنبه فناوری این موضوع، بیشتر پرداختند، هرچند که موضوع ترویج فناوری نیز به خودی خود امری پسندیده است اما همچنان جای خالی موضوع ترویج علم احساس می‌شود.
‌ برای حل این مشکل چه می‌توان کرد؟
همانطور که پیش از این هم گفتم بخشی از این مشکل در عدم تمایل کارشناسان علم برای ترویج علم ریشه دارد یعنی تا زمانی که خود افراد به لزوم چنین فعالیت‌هایی آگاه نباشند، حتی در صورت وجود بودجه کافی و دیگر پیش‌نیازها، به نتیجه چندان مطلوبی منجر نمی‌شود. من در پایان تاکید می‌کنم بسیار ضروری است که رسانه‌های شناخته‌شده و معتبری که در بین مردم از مقبولیت برخوردارند، در حوزه ترویج علم بیشتر فعالیت کنند. متاسفانه به نظر برخی افراد موضوع ترویج علم، پدیده‌ای لوکس و تجملاتی است ولی لازم است رسانه‌های معتبر با این دیدگاه مقابله کنند و علاوه بر این، به تربیت و آموزش نسل تازه روزنامه‌نگاران علمی همت کنند. یک‌بار دیگر تاکید می‌کنم همانطور که خود علم یک پدیده تخصصی است، موضوع ترویج علم هم پدیده‌ای تخصصی است و باید در این حوزه آموزش دید تا صاحبنظر شد.
گفتگو با دکتر منصور وصالی

منبع: رزونامه شرق

Related Posts

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *