دولت ایالات متحده روز ۲۰ دسامبر از نشریات علمی و به طور ویژه از نیچر و ساینس درخواست کرد از انتشار جزییات ژنتیکی مربوط به یک ویروس آنفلونزای طیور که در آزمایشگاه تولید شده است خودداری کنند. این درخواست در پی تحقیقات گروهی از دانشمندان در آمریکا و اروپا مطرح شد. این مجققان گونه ای از ویروس آنفلونزای طیور را که به نظر می رسد قابلیت انتقال راحت تری در بین انسان ها دارد را بررسی و تولید کرده اند . نمونه ای که بررسی دقیق آن می تواند به درمان و مهار نمونه های دیگر آن کمک کند.
دولت آمریکا با این استدلال که انتشار جزییات چنین تحقیقی می تواند تروریست ها را قادر به بازسازی و تولید این ویروس و استفاده از آن در سلاح های زیستی تروریستی کند، این درخواست را مطرح کرد. درخواستی که با واکنش منفی جامعه علمی و بیانیه های مستقل مدیران ارشد دو ژورنال سانیس و نیچر مواجه شد.
آنفلونزای مرغی که یا H1N5 شناخته می شود، در مواقع خاص ممکن است باعث ابتلای افرادی که ارتباط نزدیکی با طیور دارند شوند. تفاوت ویژگی های بدن انسان و پرندگان باعث می شود این ویروس پس از ورود به بدن انسان رفتار تهاجمی نشان داده و از سوی دیگربه راحتی بین افراد منتشر شود. نمونه های آزمایشگاهی این ویروس برای برسی نحوه مقابله با آن تهیه شده اند . این تحقیقات با حمایت ملی موسسه ملی سلامت آمریکا صورت گرفته و در دو پروژه مستقل در دانشگاه های علوم پزشکی اراسموس در هلند و دانشگاه ویساکنسین آمریکا دنبال شده است. اما زمانی که نتیجه تحقیقات برای درج در دو ژورنال نیچر و ساینس فرستاده شد مشاوران امنیت زیستی دولت آمریکا – وابسته به گروه مشاوران ملی علوم – توصیه کردند بخش هایی که در آن جزییات کامل ساختار ژنتیکی این ویروس بیان شده است از مقاله ها و انتشار عمومی خارج شود. در این مورد رییس موسسه سلامت آمریکا اعلام کرده است که محققان تغییراتی را در مقاله خود اعمال کرده اند.
در این میان دکتر بروس آلبرتس سردبیر مجله ساینس به این توصیخ واکنش داده است. او در بیانیه ای اعلام کرد به طور جدی نگران ایجاد ممانعت از انتشار اطلاعات علمی است. اطلاعاتی که می تواند کمکی بی نهایت مهم و سرنوشت ساز در تحقیقات مربوط به سلامت عمومی داشته باشد. دکتر فیلیپ کمبل، سردبیر نیچر نیز با بی سابقه خواندن چنین توصیه ای در بیانیه ای نوشته است: برای بخش سلامت عمومی ضروری و حیاتی است که جزییات دست آوردهای تحلیل های علمی در مورد ویروس آنفولانزیای طیور در اختیار دیگر محققان نیز قرار گیرد. او همچنین اضافه کرده است که در این ژورنال اینک درباره اینکه چطور این داده ها و تحلیل ها در اختیار عموم قرار بگیرد بحث جدی وجود دارد.
البته این مورد یکی از معدود مواردی است که نهادی دولتی خواستار سانسور انتشار یافته های علمی از سوی دو ژورنال معظم علمی شده است. ساینس و نیچر هر دو از برترین ژورنال های علمی جهان به شمار می روند و نقش موثری در چرحه تولید و انتشار علم در جهان دارند.
این مساله باعث بروز بحث های گسترده ای در طی چند روز اخیر شده است . آیا دولت ها می توانند با استدلال امکان سو استفاده دیگران و گروه های تروریسیتی و … که نه تنها منافع ملی کشورها که منافع بین المللی جامع جهانی را تهدید می کنند از گردش آزاد اطلاعات علمی جلوگیری کنند؟ آیا بهانه موجود در این زمینه سانسور موجود را توجیه می کند.
باید توجه داشت که همیشه در همه کشور ها بخش هایی از نهادهایی که با تولید علم ( و البته بیشتر تولید فناوری) سر و کار دارند پروژه ها و تحقیقات محرمانه ای را در دستور کار قرار دارند. بخش های نظامی در همه کشورها فعالیت های محرمانه ای در زمینه انرژی های نو، فضا ،مخابرات و به خصوص تسلیحات انجام می دهند. اما اتفاقی که این بار افتاده است جلوگیری از انتشار یک تحقیق مدنی و غیر نظامی به بهانه امکان استفاده از سوی تندروهای تروریست است.
برای اینکه شرایط کمی واضح تر شود با زهم به یاد بیاورید که وجود چنین تهدیدهایی ناشی از ذهن خیال پرداز و توهم زده نیست. سریال های تلوزیونی (مانند ۲۴) و فیلم های سینمایی تنها عرصه ای نیست که تهدیدات تروریسیت مبتنی بر زیست فناروی امکان وقوع دارد.
در سال ۱۹۹۵ گروهی تروریستی با گاز سارین به متروی توکیو حمله کردند. نتیجه این حمله ۱۳ کشته بیش از ۶۲۰۰ نفر مجروح و آسیب دیده بود که این تعداد با توجه با تاثیرات دراز مدت این گاز ممکن است افزایش هم یابد. گاز سارین نوعی ترکیب شیمایی است که به سیستم اعصاب انسان آسیب جدی می رساند. در سال ۲۰۰۱ و تنها یک هفته پس از حملات ۱۱ سپتامبر و در حالی که امریکا هنوز در شوک این حملات بود ارسال نامه هایی محتوی ویروس سیاه زخم برای گروهی از مردم آغاز شد. گروهی که به نظر می آید گروهی داخلی بوده اند این نامه ها ربرای تعدادی از دفاتر خبری و همینطور ۲ سناتور دموکرات ارسال کرده اند نتیجه این حملات ۵ کشته و ۱۷ آسیب دیده بود.
کاندولیزا رایس در کتاب خاطراتش از دوره ۸ ساله ای که مشاور امیت ملی و سپس وزارت خارجه آمریکا را در دوران بوش بر عهده داشت ،می نویسد در روزهای پس از ۱۱ سپتامبر و در اولین سفر خارجی رییس جمهور به خارج از کشور بوش به همراه وی و وزیر خارجه به اجلاس سران کشورهای شرق آسیا و اقیاونسیه (اپک) در چین رفته بودند. در صبح اولین روز اقامت در ویدیو کنفرانسی با کاخ سفید، دیک چنی، معاون اول به رییس جمهور خبر می دهد که سنسورهای کاخ سفید ورود ماده ای شیمیایی را تایید کرده اند و زمانی که بوش وحشت زده توضیح می خواهد چنی پاسخ می دهد به نظر می رسد نوعی گاز اعصاب باشد. همه ما در کاخ سفید در مواجهه با خطر قرار گرفته ایم و اگر ماهیت آن تایید شود، قطعا خواهیم مرد. نتیجه بررسی ویروس ۲۴ ساعت بعد آماده شد و معلوم شد که هشدار ابتدایی اشتباه بوده و تهدید امنیتی برطرف شد.
با نگاه به این پیش زمینه ترس و هراس نهادهای مشاور قابل درک می شود که چرا نگران انتشار جزییات این مقاله ها بوده اند. اما این نگرانی – حتی درست – دلیل موجهی برای محدود کردن انتشار اطلاعات علمی است؟
در این باره بین دانشمندان هم اختلاف نظر وجود دارد در همین مورد اخیر برخی طرف کمیته را گرفته اند که نباید آن قدر جزییات فنی را منتشر کرد که افرادی با اراده ناپاک بتوانند از آن سواستفاده کنند از سوی دیگر بسیاری از دانشمندان معتقدند هر سدی که در برابر جریان آزاد اطلاعات گذاشته شود در نهایت به مرگ آن منجر می شود.
کارل زیمر در مقاله ای که در این رابطه برای Slate نوشته است از استفان مولر یکی از محققان دانشگاه بروک نقل قول می کند که : «من ترجیح می دهم با شیطانی که می شناسم دست و پنجه نرم کنم تا شیطانی که نمی شناسم».
به نظر می رسد داستان کمی پیچیده باشد اما اگر کمی از موضوع دورتر بایستیم و از دور به ماجرا نگاه کنیم شاید تصاویر شفاف تر شوند.
به تعریف علم مدرن برگردیم. علم مدرن بر مبنای مشاهده کردن، نظریه ساختن، آزمودن آن نظریه ، اصلاح و ابطال آن پیش می رود. فرآیند علم مدرن فرآیندی یک نفره نیست و هر دانشمند و یا گروه تحقیقاتی معمولا در طول عمر مفید حرفه ای خود یک یا چند آجر را در دیوار علم قرار می دهند ،یا آنها را بر می دارند. بسیاری از اوقات خود دانشمندان متخصص نیز تصویری از شمایل کلی این دیوار ندارند. آنها مفاهیم علمی را در قالب مقاله های تحقیقاتی منتشر می کنند و به نقد دیگران می گذراند. دیگران آنها را راستی آزمایی می کنند و یا با سامان دادن به تحقیقاتی که نتایج اولیه را رد می کرده است آنها را باطل می کنند. گاهی افرادی از یکی از حوزه های تحقیقی مشخص، مقاله ای از نتایج تحقیقات در حوزه دیگری را می بیند و ارتباطی را با بحث مورد نظر خود می یابد و بدین ترتیب شاید فرآیندی میان رشته ای جان بگیرد و پیش برود. محققان حوزه های تخصصی در گوشه و کنار دنیا از طریق چاپ تحقیقاتشان در ژورنال های معتبر داده های خود را در اختیار دیگران می گذارند. ژورنال های علمی بدین ترتیب نخ تسبیح محکمی را میان دانشمندان و محققان یک حوزه به وجود می آورند. و آنها را در ارتباط با هم قرار می دهند. در این بین چرخه کاملی وجود دارد.
محقق و مرکز تحقیقاتی برای انجام تحقیقاتش به اعتبار مالی و معنوی نیاز دارد. موسسات علمی با سرمایه گذاری در بخش علم اعتبار مادی محققان را به وجود می آورد، نتیجه تحقیقات در ژورنال های بین المللی منتشر می شود ، گذر از فیلترهای ژورنال های معتبر تر باعث افزایش اعتبار نویسندگان و در نتیجه موسسات تحقیقاتی می شود و آنها را در جلب سرمایه های بیشتر مادی و کمک به فرآیند تولید علم کمک می کند. از سوی دیگر مقالات چاپ شده در نشریات تخصصی خوراک و ابزار کار لازم برای دیگر افراد فعال د رآن حوزه را فراهم می آورد.
در این بین مردم نیز حق دارند بدانند چه اتفاقی در جریان است. چرا که در کشورهای توسعه یافته بخش عمده ای از هزینه های تحقیقات به ویژه تحقیقات بنیادی از مالیت های مردمی تامین می شود پس آنها باید بدانند چه اتفاقی می افتد تا بدانند و راضی باشند که مالیاتشان در جای درستی خرج شود. اگر این چرخه شکسته شود و آنها نسبت به اهمیت تحقیقت انجام شده توجیه نشوند زمانی که موعد انتخابات فرا برسد افراد و احزابی را برمی گزینند که به جای وعده بودجه های پژوهشی به مردم قول بدهند از آن بودجه کم و به جای آن از مالیت مستقیم آنها بکاهند. به همین دلیل در یک چرخه سالم ، محقق، ژورنال، سرمایه گذار، موسسه تحقیقاتی و روزنامه نگاران علمی (که برای عموم می نویسند) یک چرخه را تشکیل می دهند.
ویژگی و عنصر مهم در فرآیند علم شفافیت آن است. اگر علم شفافیت خود را از دست بدهد دیگر علم نیست. شفافیت علمی است که داده ها ، تحلیل ها و نتایج حاصل از یک تحقیق را نه تنها در معرض دید دیگران قرار می دهد بلکه از دیگران دعوت می کند تا آنها را مورد بررسی دوباره و دقیق قرار دهند. اگر می توانندخطایی در آن بیابند و اگر اشتباهی در آن وجود دارد اصلاحش کنند. گاهی اوقات این مفهوم عالی در علم اشتباه درک می شود و صداقت و شفافیت علم و اصرارش برای اصلاح دایم خود و باطل کردن نظریات قدیمی به عنوان نقطه ضعف آن شمرده می شود در حالیکه به قول کارل پوپر اساسا این مفهوم در تعریف علم وجود دارد و علم چیزی است که ابطال پذیر باشد. شما اگر ابطال پذیری و یا امکان ابطال پذیری را از علم بگیرید دیگر علم (یا حداقل علم تجربی مدرن) ندارید. ابزار ابطال پذیری علمی انتشار همه نتایج است.
بدین ترتیب به نظر می رسد هر تلاشی برای محدود کردن دسترسی به داده ها و نتایج تحقیقات علمی ایجاد مانع در این چرخه فعال و کارآمد است. اگر به فرض در این مورد اخیر نتایج بخشی از داده ها منتشر نشوند ممکن است بسیاری از دانشمندان و محققان د رگوشه و کنار جهان که بالقوه امکان برداشتن گام بعدی در این تحقیقات را دارند ناکام بمانند. به دلیل نداشتن اطلاعات درست . ایده های تازه به ذهن آنها خطور نکند و یا نتوانند این زنجیره را به پیش برند. شاید طرفداران ایده کمیته مشورتی زیستی بگویند می توان برای افرادی که علاقمند هستند و دانشمندان معتبر به شمار می روند و مایلند این تحقیقات را دنبال کنند فرآیندی ایجاد کرد که آنها درخواست داده و پس از تایید صلاحیتشان اطلاعات در اختیار آنها قرار بگیرد.
این کار عملا بخش عمده ای از نیروهای مفید را از صحنه خارج می کند. اگر از مباحثی مانند تحریم ها بگذریم. چند دانشمند حاضرند خود را زیر مراقبت دایمی مراکز امنیتی قرار دهند و زیر فشار آنها که همه رفتارهای آنها را زیر نظر گرفته برروی یک پروژه علمی کار کنند؟ بسیاری ترجیح خواهند داد سری را که درد نمی کند دستمال نبندند.
پس با تروریست ها چه می توان کرد؟ واقعیت این است که این موجودات اگر آن قدر هوشمند هستند که بتوانند از روی یک مقاله علمی دقیق روش سنتز کردن یک ویروس را به دست آورند پس آن قدر با هوش هستند تا به اطلاعات منتشر نشده یک مقاله نیز دسترسی پیدا کنند. واقعیت این است که یک مقاله تخصصی که در ژورنال های معتبر منتشر می شود مقاله ای برای عامه نیست که همه مردم بتوانند آن را درک کنند. افراد معدود و متخصصی این توانایی را دارند و اگر گروه های خرابکار بخواهند از این داده های علمی استفاده کنند پس افراد متخصصی دربینشان وجود دارد که می توانند به عنوان یک فرد آکادمیک از طرق دیگر به منابع منتشر نشده دسترسی پیدا کنند.
واقعیت تلخ این است که آنها آنچه را می خواهند به دست می آورند، سوال این است که آیا بقیه در برابر آنها آمادگی دارند؟ دو حالت فرضی را تصور کنید: نخست حالتی که این خرابکاران پس از مدتی مشخص از انتشار کامل مقاله بتوانند ویروس آن را بازسازی کنند و حالتی که آنها پس از گذشت زمانی از انتشار ناقص بتوانند به طرق دیگری بقیه اطلاعات را به دست آورده و ویروس را بازسازی کنند. در کدام صورت توان مقابله با این تهدید برای جامعه علمی بیتشر خواهد بود جایی که به دلیل انتشار آزاد اطلاعات گروه های بیشتری بر روی آن کار کرده اند و یا موردی که با ایجاد مانع محققان نتوانسته از ظرفیت بالقوه خود برای شناخت این ویروس استفاده کنند؟
البته بحث بالا در ارتباط با گردش آزاد علم در حوزه ژورنال های علمی تخصصی و جامعه علمی بود و البته به همان اندازه در مورد اطلاع رسانی موضوعات علمی به بدنه مردم نیز صادق است. ایا می توان مردم را به بهانه های مختلف از کسب اطلاع از رویدادهای علمی منع کرد؟ در جهانی که به توسعه علمی بها داده شود جواب قطعا منفی است اما تجربه های بسیاری از مواردی وجود دارد که در یک ساختار غیر شفاف مراکز علمی خود را از پاسخگویی به جامعه بی نیاز می دانند که اگر فرصتی شد در باره آن خواهم نوشت.
به هر حال ویژگی مهم علم شفافیت است و اتفاق چند رو پیش باعث شد تا بار دیگر از زوایای مختلف به اهمیت این گردش آزاد اطلاعات پرداخته شود. گردش آزادی که هر نوع سانسوری می تواند باعث نا کار آمد شدن کل فرآیند علمی شود.
منبع: سایت شخصی پوریا ناظمی