دکتر نفیسی در آغاز سخنرانی خود تاکید کرد که بهتر بود به جای واژه “چیست” در عنوان این سخنرانی فقط یک علامت سوال گذاشته می شد، چون وقتی می پرسیم چیزی چیست، یعنی در وجود آن توافق کرده ایم و فقط بر سر کم و کیف آن بحث داریم؛ در حالی که کمتر انسان شناسی امروز داعیه قائل بودن به شاخه ای نوین در علم انسان شناسی با عنوان “مردم نگاری پست مدرن” را دارد و آنها هم که به داشتن چنین گرایشی معروف شده اند، معمولا قبل از آنکه خود را پست مدرن بخوانند یا نخوانند یا اصولا دغدغه چنین عنوانی را داشته باشند، خود را مردم نگار می دانند و دغدغه تبیین مستمر مردم نگاری به عنوان روش اصلی انسان شناسی در بطن تغییر و تحولات زمانه را دارند.
نفیسی سپس تعریف کلاسیکی از مردمنگاری ارائه کرد و در ادامه مردمنگاری را در علوم اجتماعی و بویژه انسان شناسی یک ژانر دانست که نوعی نگاه خاص در آن مستتر است که این نگاه تا حدوی از یک چهارچوب نظری ناشی می شود . نفیسی در تعریف مردمنگاری با واژگان بوردیویی گفت : مردمنگاری ، در بردارننده یک نوع ، لم ، قلق ، شم ، خبرگی و درک از قواعد انسان شناسانه است و حتی یک روح یا موضع اخلاقی انسان شناسانه است و فقط یک روش در کنار سایر روش ها نیست بلکه تجلی یک فرهنگ خاص برای انسان شناسان است با هنجار های خاص خودش ، اشکال خاص خودش و زیبایی شناسی خاص خودش .
نفیسی همچنین یادآور شد که یادگیری آن تنها از طریق نشستن و شنیدن درباره آن در کلاس روش تحقیق میسر نیست بلکه باید نمونه آثار شاخص مردمنگارانه که در جهان تالیف شده را مطالعه کرد علاوه براین حضور در یک جامعه علمی انسانشاسان نیز می تواند فرد را در رسیدن به این نگاه خاص یاری کند و در نهایت حضور در میدان تحقیق این فرآیند را تکمیل می کند.
وی آغاز مردمنگاری را در اواخر قرن نوزدهم دانست که تا امروز به رشد خود ادامه داده و می دهد . وی در ادامه به توضیح در مورد ظهور و رشد و تکامل ژانر رمان در ادبیات اشاره کرد و رمان را زاده شرایط اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی خاصی دانست که با تغییر این شرایط در این ژانر هم تغییراتی بوجود می آید چنانچه در ابتدای شکل گیری این ژانر، رمان واقعگرایانه وجود دارد و امروز امروز به رمان پست مدرن رسیده است ، با این حال در ذات رمان بودن با هم مشترک هستند. در مردمنگاری هم قضیه از همین قرار است در همین ایران، از طرفی مونوگرافی های جلال آل احمد و غلامحسین ساعدی را داریم و از طرف دیگر مردمنگاری های امروزی مثل “اتنوگرافی یک تردید” درباره دختران یک دبیرستان در یک محله کرج را.
دکتر نفیسی در ادامه خاطر نشان کرد : مردمنگاری پست مدرن را باید یک نوعی از تحولات داخلی ژانر مردمنگاری دانست. اصول اولیه نگاه مردمنگارانه تغییر نکرده ، زمانه است که تغییر کرده است . در واقع مردمنگاری پست مدرن پاسخ این ژانر است به تغییرات زمانه (شرایط اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی ). ارزش های اولیه مردمنگاری مثل کسب دانش جامع درباره یک جماعت محدود تغییر نکرده است بلکه سوژه ها تغییر کرده. اگر زمانی سوژه شناخت بومیان آمازون یا جزایر اندونزی بود امروز این سوژه می تواند دختران یک دبیرستان دخترانه در کرج باشد .
در ادامه نفیسی در بیان تغییراتی که مردمنگاری به آنها پاسخ داد ، آن تغییرات را در دو مفهوم کلیدی “دانش” و “دیگری” خلاصه کرد و افزود مردمنگاری پست مدرن از دهه 80میلادی در گفتمان دانشگاهی ظهور کرد اما شرایط زمینه ساز آن را باید در دهه های 60 و 70 میلادی جست وجو کرد و در توصیف فضای فکری دهه شصت میلادی چنین گفت:
دهه شصت ، دهه مهم و نمادینی است ، دهه حرکت های فرهنگی ضد فرهنگ یعنی مغایر یا مخالف با فرهنگ و ارزش های مسلط جامعه ، دهه جنگ آمریکا با ویتنام ؛ دهه اوج گیری گروه انگلیسی بیتلز ، دهه مارتین لوتر کینگ (از سخنرانی معروفش در جمع 200هزار نفری طرفداران حقوق مدنی در واشنگتن که در آن سخنرانی معروف می گوید : “من رویایی دارم که روزی چهار کودک من در جامعه زندگی خواهند کرد که نه بر مبنای رنگ پوستشان که بر اساس شخصیتشان ارزیابی خواهند شد”در سال 63 میلادی گرفته تا برنده شدن جایزه صلح نوبل در سال 64 و ترورش در سال 68)، دهه ترور جان اف کندی و رابرت کندی هم بود، دهه ترور مالکوم ایکس پاتریس لومومبا هم بود ، دهه رقابت آمریکا با روسیه بر سر فرستادن انسان به کره ماه بود ، دهه اوج گیری مائویسم در چین ، دهه مبارزات مدنی برای حقوق هم جنس گرایان ، سیاه پوستان ، زنان و سایر فرودستان در آمریکا ، دهه پاریس و ماه می 68 ، دهه ی ساخته شدن دیوار برلین ، دهه هیپی ها ، دهه ی جنبش های اجتماعی ضد سلطه ، دهه استقلال 32 کشور افریقایی از استعمار گران اروپایشان ، دهه چگوارا ، این دهه و آن چه به دنبال آورد برای امپراطوران وقت یک کابوس بود و برای علوم انسانی و اجتماعی یک دوره شکوفایی و تحول بود. در این دوره بود که در علوم انسانی غرب ، رویکرد های مختلفی مثل رویکرد انتقادی و زیبایشناسی پست مدرن ( که تاکید دارد بر تکثر و نوآوری و هنجار شکنی) نظریات ساختارگرایی و پسا ساختارگرایی و هرمونیتک در حوزه های مختلف از زبان شناسی با نظریات سوسور گرفته تا نظریات روان کاوانه لاکان و در انسان شناسی لوی استروس ظهور کرد.
دکتر نهال نفیسی ، ظهور و گسترش نظریات پسا استعماری و فمینیستی در اواخر دهه 70میلادی را یکی از عوامل تحول و دگرگونی در فضای فکری و گفتمان سیاسی و اجتماعی غرب دانست و افزود : این نظریات نشان داد که آنچه تا آن زمان درست و معصومانه به نظر می رسید ، زاده یک نگاه استعماری و مرد سالارانه است. بعد این نظر وارد گفتمان طرف داران محیط زیست و حیوانات هم شد و در این فضای فکری اجتماعی بود که مردمنگاری پست مدرن که نسبت به مفاهیم “دانش” و”دیگری” بد بین بود به وجود آمد .
دکتر نفیسی در ادامه بحث خود به چگونگی پاسخ مردمنگاری به شرایط فکری، اجتماعی و فرهنگی پرداخت و گفت :کسانی که در انسان شناسی منتسب به پست مدرن شدند ، اینگونه استدلال می کردند که روش های معنا سازی هیچ رشته ای از جمله انسان شناسی از فرآیند های تاریخی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و خلاصه روابط قدرت مجزا و مبرا نیست.علمی بودن این روش ها ، به معنای معصومیت و بی طرفی ، غیر اجتماعی ، غیر سیاسی و یا غیر تاریخی بودن آنها نیست . همان گونه که فرهنگ خود از قدرت جدا نیست ، مطالعه فرهنگ نیز نمی تواند از قدرت جدا باشد و انسان شناسان باید بازنگری در روش و نگرش شان را نه تنها بعنوان یک راهبرد یا استراتژی حرفه ای بلکه بعنوان یک وظیفه اخلاقی در پیش بگیرند.
وی در ادامه به بیان ویژگی های مردمنگاری که در این شرایط بوجود آمد پرداخت و ابتدا به متون آشفته بعنوان ارمغان مردمنگاری پست مدرن اشاره کرد و این متون آشفته را ملهم از هنر آوانگارد و پست مدرن دانست و گفت : این متون ، متونی بودند که مقدمه و موخره مشخصی نداشتند و فقط در آن مولف حضور نداشت بلکه سوژه ها در موقعیت های مختلف در مقابل هم قرار می گرفتند و در واقع در این متون ، نویسنده و مولف کتاب یا مقاله دیگر مانند قهرمان عصر نوزایی ، مولف بلامنازع سخن خودش نیست یعنی همواره سخن او ، لهجه آن دیگری را به خود گرفته است.
البته نفیسی اشاره کرد که این تیپ متون آشفته اکنون و با فاصله گرفتن از دهه 80میلادی متعادل تر شده اند یعنی متون مردمنگاری به سمت متون متداول علوم اجتماعی سوق پیدا کرده اند: متونی که دارای ساختار و چارچوب و اجزای مشخصی مثل شرح روش ، پیشنه نظری و نتیجه گیری و … هستند .
وی در ادامه گفت از دهه 90 میلادی انسان شناسان به جای دستکاری متن برای نشان دادن مشخصه عصر خود یعنی تکثر به میدان مورد مطالعه پرداختند و به نوعی در نگاه به میدان بازنگری کردند که این مشخصه را بازنمایی کند.
نفیسی در ادامه سخنان خود در برخورد انسان شناسان با میدان در مردمنگاری پست مدرن ، به دو مفهوم مردمنگاری چند میدانه و مطالعه نخبگان جامعه اشاره کرد. وی در مورد مردمنگاری چند میدانه گفت : مردمنگاری چند میدانه در این جا لزوما به معنای تحرک فیزیکی و جغرافیایی داشتن نیست ، بلکه به این معنا است که یک موضوع در حوزه های مختلف معرفتی بررسی شود مثلا اگر یک لیوان کاغذی مورد مردمنگاری قرار گیرد ، باید حوزهای مختلفی که این لیوان به نحوی با آن درگیر بوده و هست مورد دقت و توجه قرار گیرد مثل حوزه تولید و تولید کننده (این لیوان کجا و توسط چه کسانی و به چه منظور و به چه تعداد… تولید می شود)، حوزه مصرف و مصرف کننده (چه کسانی از این لیوان استفاده می کنند ، در چه موقعیت ها و مکانهای این لیوان استفاده می شود)، بررسی کسانی که مخالف مصرف این نوع لیوان هستند مثل طرفداران محیط زیست و نحوه اعلام مخالفتشان که این خود وارد حوزه مدنی در بررسی مردمنگارانه این لیوان می شود.
بنابراین مطالعه مردمنگارنه یک لیوان به این معنا خواهد بود که این لیوان در محل تقاطع یک سری واقعیت های مختلف در نظر گرفته شود و نه فقط از دیدگاه تولید کننده یا مصرف کننده بلکه از یک دیدگاهی بین آنها که به آن چند میدانه بودن می گویند.
نفیسی در برخورد انسان شناسان با سوژه های مورد مطالعه شان در این دوران گفت : انسان شناسان باید چند مکانی و هم زمانی پدیده ها و هنجار ملغمه ای و چهل تکه ی این دوران را هنگام طرح ریزی و انجام مردمنگاری هایشان در نظر داشته باشند . انسانشناسی امروز ، سوژه مورد مطالعه خود را بصورت سوژه ای در حال حرکت و تکوین تصویر و تبین می کند که هر لحظه در محل تقاطع چندین چشم انداز مختلف قرار دارد .
دکتر نفیسی در پایان سخنرانی خود به مطالعه نخبگان و فرا دستان بعنوان ویژگی دیگر در مردمنگاری پست مدرن در مواجه با میدان اشاره کرد. و خاطر نشان کرد روایت فرا دستان هم روایتی است در کنار روایت فرودستان از واقعیت که این خود مسئله تکثر در این دوران را نشان می دهد و در واقع رجوع به روایت های مختلف به نحوی این مسئله را بازنمایی می کند که حقیقت واحدی وجود ندارد. البته نفیسی مطالعه نخبگان را همراه با مشکلاتی چون دشواری دسترسی به آنها و تنگنا در کسب اطلاعات صحیح از آنها دانست.
در انتها دکتر نهال نفیسی ، استفاده از اصطلاح ” مردمنگاری پست مدرن ” را بدون در نظر گرفتن ضوابط و معیار های مردمنگاری و شرایط و اهدافی که این مردمنگاری در آن بوجود آمده است ،در مجامع علمی انسان شناسی خطرناک دانست و گفت : هر مردمنگاری چه پست مدرن و چه غیر پست مدرن ، در بهترین شکلش یک پاسخ خلاقانه است به واقعیت روزمره مورد مطالعه ؛ واقعیت روزمره ای که شرایط مطالعه را شکل می هد و آنچه که با نهایت دقت و نظام مندی و ژرف نگری و ریز بینی و صرف وقت و دقت و تحمل و آگاهی و کنجکاوی و شفقت مشاهده شود. و پست مدرن بودن آن فقط به این معناست که ژرف نگری و شفقت و … می تواند اشکال مختلفی داشته باشد (اگر توجیه مفهومی، روشی، یا اخلاقی قانع کننده ای برای آن وجود داشته باشد)، نه اینکه جای خود را، آن هم با افتخار، به لاابالی گری و شلختگی مفهومی، روشی، و اخلاقی بدهد.
نوشته: موسي الرضا غربی
منبع: انسانشناسی و فرهنگ