وزارت بهداشت اعلام کرده است 10درصد جمعیت کشور طی یک سال برای اختلالات روان نزد افراد غیرمتخصص و بیصلاحیت مانند دعانویس، رمال و… رفتهاند. آمارها نشان میدهد برخی فالگیرها مشتریان دائمی و حتی بین چهار تا شش میلیون تومان، درآمد ثابت ماهانه دارند. در تحقیقی که توسط دانشکده مدیریت و علوم اجتماعی تهران شمال درمورد سطح گرایش دختران دانشجو به خرافات انجام شده، مشخص شده است 68 درصد از دختران در فاصله سنی 18 تا 26 سال دستکم یکبار به فالگیر مراجعه کردهاند،۵۰ درصد نیزچند بار مراجعه کردهاند و ۸۳ درصد از دانشجویان حرفهای فالگیران را تصدیق کرده و با اعتقاد به سراغ آنها رفتهاند. در یکی از پژوهشهای صورتگرفته با بررسی جمعیت 15 تا 64 سال مشاهده شده است 10 درصد جمعیت کشور در طول یک سال گذشته برای دریافت خدمات اعصاب و روان به افراد غیربهداشتی مراجعه کردهاند که شامل دعانویس، رمال، و …. بوده است. در این مطالعه ملی سه هزار روانشناس در سطح استانها و شهرستانهای کشور مشارکت داشتهاند و هشت هزار نفر مورد بررسی قرار گرفتهاند. این آمار به وضوح نشان میدهد هفت و نیم میلیون نفر ایرانی در آن سال به جادوگران کوپنی مراجعه کردهاند که سهچهارم آنها یعنی بیش از پنج میلیون نفرشان، تحصیلکرده هستند. هر چند در سالهای اخیر رسانهها گرایش ویژهای به اطلاعرسانی و آگاهیبخشی در این زمینه داشتهاند اما، آمار و ارقام ارائهشده نشان میدهد موضوع نهتنها همچنان مهم و اساسی است که روز به روز گرایش به شبهعلم در میان اقشار مختلف جامعه ما زیادتر میشود. چنین واقعیتی را میتوان در تیراژ کتابهای مربوط به طالعبینی نیز ردیابی کرد. آنچه در سالهای گذشته همواره نگرانکننده تلقی شده است تیراژ پایین کتاب در ایران است. درحالی که کتابهای جدی و ارزشمند در کمتر از دو یا سه هزار نسخه چاپ میشوند، طالعبینیها به چاپ بیستم و سیام میرسد! بیش از آنکه از ارائه چنین محصولاتی جلوگیری شود باید به سمت فرهنگسازی در این زمینه حرکت کرد. نمیتوان برخوردی سلبی با این مقوله داشت چون مانند حوزههای دیگر چنین برخوردی به زیرزمینیترشدن این پدیده دامن خواهد زد.
بازار فریب عمومی
در اینباره یک پژوهشگر ارتباطات علم به آرمان میگوید: بازار فریب عمومی یک مارکتینگ پرسود بر مبنای بهره گیری از دوری عموم مردم از دانش و نگرش علمی است. مجریان برنامه فریب عمومی که از بسط و توسعه آگاهی عمومی در هراساند با آگاه شدن تودههای مردم، به سختی خواهند توانست طرحها و برنامهها و محصولات فریبکارانه خود را عرضه کنند.
عرفان کسرایی معتقد است: یوفوها، بشقابپرندهها، مایاها، برخورد با بیگانگان فضایی و فرازمینیها، هومیوپاتی، فال تاروت و فال قهوه، دستنوشتههای اریک فون دنیکن، پری دریایی، چاکراها و هالههای انرژی، عجایب اهرام مصر، پایان جهان در سال 2012 و… از جمله موضوعات جذاب و داغ و پرطرفدار خرافه و شبهعلم در نزد عموم مردم است. به گفته او بسیاری از مردم، علاقهمندی خود یا کودکانشان به پیگیری اخبار و کتابچهها و برنامههایی با موضوعات زرد و بیمحتوا نظیر موضوعات مذکور را مصداق علاقهمندی به علم میدانند و اصولاً موارد بالا را بخشی از موضوعات زمینه علمی ارزیابی میکنند. این پژوهشگر ادامه میدهد: آنها از رازآلودبودن پدیدههای مذکور و بیپاسخ بودن سوالات پیرامون آن اظهار حیرت میکنند و خود را علاقهمند به موضوعات علمی نشان میدهند. البته اشکال کار دقیقاً همینجاست که سخن از علم به میان میآید. جعل خرافهها و باورهای سطحی و کودکانه، شبهعلم و افسانهها به نام علم، آب گلآلودی از ناآگاهی عمومی است که مجریان برنامه فریب عمومی، به مدد آن میتوانند ماهی فریب صید کنند و بازار خود را توسعه داده و رونق ببخشند.
کسرایی میافزاید: به سختی میتوان باور کرد که عده زیادی از مردم، گزافهگوییهای مذکور را باور کنند. ما از خود میپرسیم، چطور ممکن است فردی با سطح سواد عمومی خواندن و نوشتن و مطالعه کتابهای مقدماتی علوم، همچنان باور کند که بشقاب ارغوانی میتواند به غذا و پول یکجور انرژی (که مشخص نیست دقیقاً چیست) بدهد، چطور ممکن است فردی باور کند با موضوعی موهوم و بیپشتوانه بهنام فراردرمانی یا سایمنتولوژی بتواند با استفاده از یک موضوع بیاساس بهنام شعور کیهانی و تشعشع و کامنت گذاشتن +1 در پیجهای فریب عمومی، بیماری خود را درمان کند؟ چطور ممکن است فردی باور داشته باشد که 550 یورو بابت چند دقیقه بُرزدن کارتهای تاروت به فالگیر بپردازد تا گره مشکلات زندگیاش باز شود؟ این پژوهشگر خاطرنشان میکند: فریب عمومی به این دلیل که مبتنی بر مسائل واقعی و فکتهای مسلّم جهان نیست، دربرگیرنده اغفال و سوءاستفاده و جعل است. از اینرو شاید بتوان آن را نوعی جرم ثانویه تلقی کرد. هرجا مغالطه (fallacy) باشد، فریب عمومی هم هست. او تصریح میکند: پژوهشگران علوم اجتماعی میگویند در رشد پدیده فالگیری، فقر اقتصادی و فرهنگی به صورت توأمان دیده میشود. به محض اینکه ناکامیها بیشتر میشود وفرد نمیتواند به زنـدگـی دلـخـواه خـود دسـت یـابد، به سمت پدیدههایی مانند فالگیری و رمالی و پیشگویی که از عقلانیت به دورند گرایش پیدا میکند.
سوءاستفاده از شکافها
همچنین یک روانشناس و مدرس دانشگاه شهید بهشتی در اینباره به آرمان میگوید: بهطور کلی، افراد و گروههای سودجو با نشانهگیری شکافهای شخصیتی افراد آنها را مورد سوءاستفاده قرار میدهند. بهطور مثال با توجه به اینکه برخی افراد دچار پارهای مشکلات و کمبودها در بعضی موارد درونی یا بیرونی هستند، همواره دچار لغزش و کاستیهایی در زندگی خود میشوند.
آناهیتا خدابخشیکولایی ادامه میدهد: تبلیغات کالا یا خدمات ویژه مورد نظر کلاهبرداران طوری برنامهریزی میشود که تاثیرگذارترین جملات و دادهها را دراختیار مخاطب قرار میدهد. به گفته او در مقابل افراد تحت تاثیر آن کالا و خدمات بعد از اینکه وارد کارزار از پیش تعیین شده کلاهبرداران شدند سعی میکنند به طرق مختلف خود را توجیه کرده و در پی دلایل قانعکننده از رفتار و گفتار و خدمات گروه سوءاستفادهگر برآیند. این استاد دانشگاه با عبارت «ناهماهنگی شناختی» این رفتار را معرفی میکند و میگوید: عدم اعتماد به نفس و در بعضی موارد شاید تنبلی و کوتاهی باعث چنین فریبی در افراد میشود.
منبع: روزنامه آرمان