Close

وقتي علم به تواضع در می آيد

علم شناسي و مطالعات علم ترجمه واژه (science study) و حوزه اي بين رشته اي است که از قرن 20 به بعد بخصوص اواخر دهه 60 مطرح شد. اين رشته به صورت کلي از جنبه هاي خاص به بررسي علم و باورهاي علمي با توجه به نقش مهمي که در شکل گيري جوامع و جامعه مدرن داشته است، مي پردازد و تاريخ علم، جامعه شناسي علم و فلسفه علم از حوزه هايي است که ذيل آن به شمار مي آيد. در فضاي علمي وآکادمي داخلي هنوز باب مطالعات علمي به صورت آنچه در غرب به آن پرداخته مي شود باز نشده و علم شناسي و مطالعات علمي بيشتر جنبه فلسفي دارد و معطوف به بررسي و شناخت ماهيت علم است.علم شناسي و مطالعات علم عنوان سومين نشست ازسلسله برنامه هاي درباره علم بود که سه شنبه 1 دي با حضور دکتر اميراحسان کرباسي زاده(سخنران) و رضا عليزاده(كارشناس برنامه) درکانون انديشه جوان برگزار شد. اين نشست 2 ساعته با صحبت هاي استاد کرباسي زاده پيرامون علم شناسي آغاز شد و در ادامه با طرح سوالات عليزاده، کارشناس برنامه، ادامه يافت. سوالاتي از قبيل علت پررنگ شدن نگاه جامعه شناسانه و تاريخي در مطالعات علم شناسي، تفاوت هاي مطالعات علم در حوزه علوم انساني و علوم تجربي، نقش مطالعات علم در پيوند حوزه هاي ديگر معرفت مثل دين، فلسفه، هنر با علم، پرسش ها و جريان هاي غالب در حوزه علم شناسي و مطالعات علم، بايدها و نبايدهاي پرداختن به اين رشته در داخل کشور و … .

فضاي فعلي حاکم بر مطالعات علم شناسي
مطالعات علم امروز شديداً موردي شده است و بر مبناي موردي خاص، يکسري ادعاهاي خاص بيان مي شود و اين مباحث خاص است که دردسرساز مي شوند و از لحاظ ديني و فلسفي بحث روي آنها شروع شده و پروبال مي گيرد. نظريه تکامل در زيست شناسي از اين دست است. آنچه در اين مسئله مطرح مي شود اين است که آيا اين نظريه تکامل با نظريه دين اسلام و مسيحت متضاد است يا نه؟
مکاتب متنوعي در حوزه علم بخصوص فلسفه علم وجود دارد که نمي توان گفت کدام يک جريان غالب به شمار مي آيند. اما يکسري مکاتب در فلسفه علم و جامعه شناسي علم موجود است که به اشاره اگر بخواهيم نام ببريم يکي مکتب تاريخ گري و مکتب بيزگرايي در فلسفه علم است که خيلي مورد اقبال هستند؛ بيزگرا ها معتقدند که دانشمندان هميشه با يک پس زمينه ذهني و دانش مفروض سراغ يکسري داده ها مي روند و از آن داده ها يکسري نظريه ها بيرون مي کشند که اين پس زمينه هاي ذهني قاعده مند نيستند و از الگوريتم خاصي پيروي نمي کنند. در مکتب بيزگراها آنچه جالب است پر رنگ بودن نقش عوامل اجتماعي و ذهني در اين مکتب است.
فيلسوفان علم امروزه خيلي متواضع تر شده اند. اگر در اوايل قرن20 فيلسوفان علم قائل بودند که کاري به تحقق تاريخي علم ندارند و اينکه مي توانند به دانشمندان بگويند که چه کار کنند. اما امروزه اين تصور از فيلسوف علم بشدت مخدوش شده و اگر امروز مي خواهيم مطالعات علم داشته باشيم چه در فلسفه علم چه در جامعه شناسي علم ، بايد شواهد تاريخي را حتماً در نظر گرفت.
اما در مجموع آنچه در سير مکاتب و مقالات و نظريات مشاهده مي شود اين است که اين تنوع و تکثر و مطالعات موردي مباحث هر روز دامنه اش گسترده تر مي شود و پيش بيني آينده براي اين نوع مطالعات موردي نيازمند گذر زمان است و بايد ديد که در آينده اين رشته به کجا خواهد انجاميد و آيا اصلاً مفيد فايده خواهد بود يا نه.

ضرورت بررسي چگونه پرداختن به رشته مطالعات علم شناسي
اساساً براي اينکه رشته مطالعات علم و فلسفه علم داشته باشيم استدلال و توجيه قانع کننده اي را نمي توان بيان کرد، همان طور که رشته هايي را نداشتيم و تاسيس کرديم که متاثر از پيشرفت علوم در مغرب زمين بود و در اين حوزه هم يکسري افراد در مغرب زمين ديدند که صرف مطالعه طبيعت کفايت نمي کند و علم حوزه مهمي از رفتار و گفتار هاي ما را تشکيل مي دهد که بد نيست به خود علم هم يک نگاهي کرد و آن را از زواياي مختلف مورد کنکاش قرار داد و اين نوع نگاه در مغرب زمين زمينه ساز شکل گيري اين رشته شد.اين استاد مطالعات علم در ادعايي صادقانه و درعين حال تعجب آور اضافه نمود: بعضي وقتها هم يکسر ي نيازها است که رفته رفته حوزه هاي مطالعاتي را ايجاد مي کند و يکسري افراد نيز به آن حوزه ها علاقه مند مي شوند. در مجموع هيچ استدلال ضرورت گرايانه که اين رشته بايد تاسيس گردد و خيلي مفيد باشد نداريم و کسي هم برايش چنين استدلالي نياورده است.
به هر حال تاريخ علم، فلسفه علم و جامعه شناسي علم يکسري تواضع ها را به دانشمندان و افراد درگير اين حوزه ها القا مي کند و وقتي علم را در بستر تاريخي اش بررسي مي کنيد بصيرت هايي را به شما مي دهد و آن اينكه بسياري از باورهاي ما، در بستر تاريخ شکل مي گيرد و آن چيزي که ما علم و حقايق بي چون و چرا محسوب مي کنيم چندان هم بي چون و چرا نيست. اما نکته مهم اين است که اگر ما هم مي خواهيم در جامعه خود به چنين حوزه اي بپردازيم بايد ببينيم که در جامعه خودمان، عوامل اجتماعي و فرهنگي و بومي خودمان چه تاثيري در رشد و تکوين باورهايمان داشته است و بر اساس اين نگاه به اين رشته بپردازيم.

گزارشي از سخنراني دکتر اميراحسان کرباسي زاده درباب علم شناسي و مطالعات علم
منبع:  روزنامه ايران، شماره 4410 به تاريخ 23/10/88، صفحه 12 (انديشه)

Related Posts

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *