Close

زمان بشریت 2.0 فرارسیده است

هر روز که می‌گذرد و هر چقدر که انسان‌ها غرق در ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی می‌شوند، گویا از هویت اصلی‌شان دور می‌شوند. مثلا تعاملات اجتماعی و رو در رو را رها کرده و ارتباطات مجازی را ترجیح می‌دهند. ارتباطات‌شان محدود به تلفن و اینترنت شده است و همدیگر را با مهارت‌های فنی می‌سنجند.

استیو فولر (Steve Fuller)، پروفسور جامعه‌شناس معتقد است که ما انسان‌ها به سمتی در حال حرکتیم که از انسان معمولی دورتر و به دنیای تکنولوژیکی و پیشرفت‌های پزشکی نزدیک می‌شویم. وی به تازگی کتابی با عنوان بشریت 0/2
(Humanity 2.0) نوشته که در آن آینده انسان‌ها را به رسم وب 0/2 که نشان‌دهنده نگرش وب تعاملی و شبکه‌های اجتماعی است، بشر 0/2 نامیده است. گاردین با وی مصاحبه‌ای در مورد کتابش داشته که در ادامه می‌خوانید:
منظور شما از بشر 0/2 چیست؟
بشر 0/2 درکی از شرایط کنونی انسان‌هاست که دیگر در آن جسم انسان معمولی معنایی ندارد. به عبارت دیگر، ما در حال یادگیری اتصال به بقیه طبیعت –برحسب بوم‌شناسی، ساختار ژنتیکی و تاریخ تکاملی- هستیم. بر این اساس، می‌توان این گونه استنتاج کرد که “انسان” بودن امری بیش از حد مهم تلقی می‌شود. اما از سوی دیگر، در حال یادگیری نحوه تقویت توانایی‌هایی هستیم که برعکس ما را از بقیه طبیعت دور می‌کند. کامپیوترها به سهولت به ذهن ما نفوذ کرده‌اند تا توانایی‌ها و استعدادهای‌مان را توسعه دهند. بشر 0/2 در مورد این نگرش‌هاست.
در حال حاضر در چه حوزه‌هایی به  0/2 دست یافته‌ایم؟
بگذارید این طور فکر کنیم: ما همیشه حس غریبی نسبت به بشر 0/2 داشته‌ایم. تاریخ علم و فناوری به ویژه در غرب دنیای پیرامون‌مان را به گونه‌ای می‌خواهد به تصویر بکشد که مجموعه‌ای از تصویر و خیال و همانندی است تا از این طریق عبارت کتاب مقدس را به یاد آورند. این نگرش، جهان را برای‌مان قابل دسترس‌‌تر و کاربردی‌تر نمایان می‌کند. مثلا تاریخ زراعت به ویژه پرورش دام و گیاه را ملاحظه کنید. این تاریخ بعد به سمت ابزارهای مصنوعی همانند عینک‌های طبی و تلسکوپ‌ها پیش می‌رود.
اخیرا مردم به جای تعاملات فیزیکی با انسان‌های دیگر زمان خود را پای کامپیوترها می‌گذرانند و درواقع با پای خودشان به استقبال بشر 0/2 رفته‌اند. با وجود این، هنوز انسانیت‌مان را از دست نداده‌ایم، اما تلاش می‌کنیم که به مرحله فقدان یک جسم انسانی برسیم. در هر حال، بشر 0/2 کمتر درباره قدرت فناوری‌های نوین بحث می‌کند و بیشتر روی شرایط ذهنی زوم کرده که در آن زندگی‌مان را با فناوری‌های مدرن کامل می‌بینیم.
آیا شخصی مانند ارشمیدس در مقایسه با دورانی که در آن زیسته می‌تواند ما را بشر 0/3 تلقی کند؟
بله. ارشمیدس مطمئنا ما را یک مخلوق کاملا عجیب‌وغریب درک خواهد کرد. او در حال حاضر از آنچه ما را انسان 0/1 معرفی می‌کند شگفت‌زده خواهد شد؛ زیرا یونانی‌ها به طور کلی معتقد بودند که انسانیت یکی از جنبه‌های ممتاز بودن انسان‌های اندیشه‌ورز معمولی است که نیاز به شخصیت درست و آموزش دارد. علاوه بر این، وی شوکه خواهد شد – نه گیج یا متحیر- اگر ببیند که ما به علم و فناوری به عنوان یک پروژه جمعی بلندمدت از “خود بهسازی” – پیشرفت در علوم غریبه – فکر می‌کنیم. در حالی که این یونانی‌ها بودند که بسیاری از ایده‌های علمی بنیادین را به ما داده‌اند، فکرش را نمی‌کردند که همان ایده‌ها به سنگ زیربنای ما برای ترفیع بشر تبدیل شوند.
آیا حرکت به سوی بشر 0/2 پسندیده یا شدنی است؟
من برای این امر شرطی دارم: این پیشرفت‌ها به طور نهفته می‌توانند اختلاف طبقاتی عمیقی را به وجود آورند؛ شاید در امتداد اختلاف طبقاتی صنعتی سنتی نباشد، اما به همان عمق است. گاهی اوقات، مردم درباره این موضوع با عنوان “دانستن‌ها” در مقابل “ندانستن‌ها” صحبت می‌کنند. اختلافات زمانی آشکار می‌شوند که کسی به تمامی این توسعه‌ها و پیشرفت‌ها دسترسی داشته باشد. در حال حاضر، این مشکل وجود دارد که این شرایط رو به افول بوده و ما به سمت بی‌قانونی پیش می‌رویم. پس فشارهای بازار به طور اساسی توسعه این چیزهایی که درباره آن صحبت می‌کنم ارزیابی می‌کند. این به آن معناست که افراد متمول به پیشرفت‌های انسانی سریع‌تر دسترسی پیدا می‌کنند و افراد فقیر را پشت سر می‌گذارند. به طور مثال، برحسب خدمات بهداشت ملی، ما در راستای درآمد مردم آنها را از بهره‌مندی از ابزارهای مصنوعی در بدن‌شان همانند عینک طبی یا سمعک محروم نمی‌کنیم. پس باید به این فکر کنیم که چه چیزهای دیگری در آینده نیاز داریم تا به بشر 0/2 تبدیل شویم.
این امر چه تاثیری در زندگی روزمره‌مان خواهد گذاشت؟
در این باره خیلی فکر کرده‌ام. شما در حال حاضر می‌توانید مشکل داروهای هوشمند را حدس بزنید. مردم از این داروها برای اینکه در امتحانات یا مصاحبه‌ها بهتر عمل کنند، استفاده می‌کنند. استعمال این داروها بیشتر از آن چیزی است که ثبت شده است. کسانی که در حوزه ناتوانی‌های جسمی کار می‌کنند، در مورد تواناسازی (able-ism) حرف می‌زنند. این ایده‌ای است که بر اساس آن، ما در آینده در دنیایی زندگی خواهیم کرد که نسبت به شرایط معمولی ناتوان خواهیم بود، زیرا هیچ وقت به اندازه کافی در مورد آن آگاهی نداشته‌ایم و همیشه نگران مهارت‌های آینده خواهیم بود؛ در مورد اینکه آیا مهارت کافی را برای مصاحبه کاری بعدی خواهیم داشت یا آیا فرد دیگری وجود دارد که داروی هوشمندتر از داروی شما داشته باشد؟ پس در نتیجه، افراد به این فکر خواهند کرد که آیا با پیشرفت علم پیش رفته‌اند یا خیر.
آیا در مورد بشر 0/2 خوشبین هستید؟
ما باید همیشه به خودمان یادآوری کنیم که انسان‌ها همواره به فکر ارتقای خود بوده‌اند. علوم پایه همواره سعی کرده که شرایط انسان‌ها را بهبود دهد. به همین دلیل است که ما به ماشین‌ها بیشتر از بدن خودمان اطمینان داریم. ما هم‌اکنون این مانع بزرگ (اطمینان به ماشین‌ها) را از سد راه خود برداشته‌ایم و در حال حاضر نیز در دنیای کاملا مصنوعی به سر می‌بریم. ولو اینکه فکر کنیم که روزی ماشین‌ها به قدرت عظیمی علیه ما دست خواهند یافت، اما با این حال ماشین‌ها بخشی از فرآیند پیشرفت‌مان شده‌اند. این یک گام تحولی است، اما تاریخی مشابه دارد؛ تاریخ پیشرفت علمی.

منبع: گاردین
ترجمه: نسترن صائبی

Related Posts

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *